به سن نوجوانی که رسیدم با انبوه پرسش ها و شبهات و تردید ها در ذهنم مواجه شدم برای رهایی از آن ها به هر کتابی که فکر می کردم به دردم بخورد و چاره رهایی من از برزخ شکیات باشد چنگ میزدم تا بالاخره بعد از سه سال مبارزه با خودم، تسلیم شدم و برای آرام کردن روح پر تلاطم و ذهن پرسشگرم وارد حوزه شدم. الان بعد از ده سال می خواهم به حول و قوه الهی برای نوجوانان و جوانان هم درد خودم مسیری بی تکلف و در عین حال محکم و بدون خدشه برای رسیدن به حق ترسیم کنم.